۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

وجدان بيدار- اشتفان تسوايگ

وجدان بيدار نام كتابيست كه عميقا من را در گير خود كرد. نوشته ي اشتفان تسوايگ، به ترجمه ي سيروس آرين پور. چاپ انتشارات فرزان روز.
در اين كتاب در يك جمله مي خوانيم: زنده در آتش سوزاندن و شكنجه و اعدام يك انسان پاسداري از مكتب نام ندارد، نام حقيقي آن قتل يك انسان است.
يا مي خوانيم: همواره زماني دراز مي پايد تا ملتي دريابد بهاي گزاف تربيت سختگيرانه و تقويت قدرت كارساز ترِ جمعيِ نهفته در يك ديكتاتوري از كيسه ي آزادي هاي خصوصي فرد پرداخته مي شود و بهاي هر قانون تازه يك آزادي ديرين است.
كتاب داستان زندگي مردمان ژنو را در سال 1538 بيان مي كند. كه در حالي كه نظامي مردم سالار حاكم بر آنها بود بر كليسا شوريدند و خواستار نظامي ديني تر شدند. پس از آن كالون نامي خود را آقاي شان اعلام داشت و مقامي به دست آورد و حكومتي را كه مردم خواستارش شدند را بر پا كرد. اما پس از چندي دامنه هاي حكومت ديني خواسته ي مردم گسترده تر شد. و آزادي هايي كه قبل از آن مردم داشتند و هنوز هم خواستارش بودند محدود تر. پس از آن تنها يك واعظ مقدس، و يك رهبر بي رقيب باقي ماند، آن هم كالون بود. او خواستار قوانيني تماما بر گرفته از كتاب مقدس شد. و خود به تنهايي قوانين را از كتاب مقدس خارج كرد، اما به برداشت خود از آنها. موعظه سر داد كه همه چيز بايد بر حثب كتاب ديني باشد، حتي تك تك جزئيات زندگي خصوصي. براي اين كار ماموراني دست و پا كرد كه هر روزه تمام خانه ها را بررسي كنند تا اينكه جايي كج روس از كتاب مقدس نشده باشند. موي آرايش شده و پيچان براي زنان ممنوع شد. لباس هاي كوتاه و رنگي از تن زنان بر كشيده شد. رنگ سايه تنها رنگ براي زنان شد. دوخت لباس ممنوع شد. و خياطان اجازه داشتند فقط طرح عمومي كالون را برش بزنند. رقص و شادي به عنوان حركتي شيطاني و انساني و دور از روح خدايي ممنوع شد. شراب خواري حتي در مجالس ممنوع شد. مردان حق تجمع بيش از چهار نفر نداشتند. شرط بندي يا جشن و سرور هاي خانوادگي ممنوع اعلام شد. دختران و پسران حق هيچ ارتباطي نداشتند. نامزد ها بايد از هم تا ازدواج دور مي ماندند. و در مدت پنج سال صد ها نفر كه  قوانين اينچنين پوچي را پنهاني زير پا گذاشته بودند به دستور واعظ، كه دوستور خدا مي ناميدش، سوازنده و اعدام و شكنجه شدند. تمام اين اتفاقات چيزي حدود چهار صد سال پيش در شهر كوچك ژنو افتاد.
اما در يك نظر تك تك اين ها براي ما آشنا مي آيد. ما هم روزي حدود سي سال پيش خواستار نظامي ديني تر شديم. كالوني آمد و آنچنان قوانيني برايمان به جا گذاشت. كه تا امروز هم روز به روز بيشتر در گيرش هستيم. از اين طريق مي شود نتيجه گرفت كه تاريخ براي همه ي ملت ها به يك شكل تكرار مي شود. با اين حساب به راحتي مي توان به اين نكته رسيد كه ما سي سال پيش تاريخ چهار صد سال پيش ژنو را تكرار كرديم. طبق همين حساب مي شود گفت ما تقريبا چيزي حدود 370 سال از تاريخ ژنو، سوييس، اروپا، عقبيم…
اين كتاب ممنوعه نــــــــيست !
عكس روي جلد- جمله ي پشت جلد

هیچ نظری موجود نیست: